اقتدار ملی

مطالبی در خصوص اقتدار ملی

اقتدار ملی

مطالبی در خصوص اقتدار ملی

چشم به راهم مهدی

 

روزها را به امید آن که نگاهت فردا‌ بر پهنای آسمان درخشیدن گیرد

 به شب‌هایم گره می‌زنم و دست بر دعا

انتظار فردایی را می‌کشم که از حریم امن خویش درآیی

و دلدادگان دیرینه‌ات را با آب زلال مهربانی‌ات سیراب کنی.

هر شب که ماه بر آسمان می‌افتد‏،

غمی دلگیرتر از همیشه تمام وجود عاشقانت را می‌گیرد و امید دیدنت باز

حماسه شاعرانه می‌آفریند و شعر هجران به شعر انتظار تبدیل می‌شود

و شاعر چشم‌هایت در لابلای ابیات

ترک‌خورده‌اش به دنبال خودت می‌گردد

شاعران انتظار در غم هجرانت غزل‌ها را جامه امید می‌پوشند و

الهه‌های شعرشان هر لحظه به امید وصالی بزرگ‏،

 در آسمان آبی دلدادگی به رقص درمی‌آیند.

راستی تو از طلوع کدامین خورشید جمعه سر بر خواهی آورد

 و از میانه کدامین آدینه دست مرا خواهی گرفت.

من قرن‌هاست که انتظارت را می‌کشم.

 بی‌آن که دیده باشم‌ات، از تو خاطره‌ها دارم و بی آن که دست‌هایت را

گرفته باشم‏، دست‌هایم بوی تو را می‌دهند.

تو را نادیدن ما اگر غم نباشد‏ مرا نادیدنت تنها غمم هست.

حکایت من را از زبان تمام عاشقانی بپرس که با امید دیدارت

 راه دیار دیگر را در پیش گرفتند و‌ عاشقانه‌شان

را به سوی سرزمین دیگری روانه کردند.

 این حکایت من و تمام آنهایی است که روز و شب را با نامت پیوند

می‌زنیم و لحظه‌ها را می‌شماریم تا شاید به آدینه ‌موعود برسیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.